مرا سخت در آغوش بگیر پیرم ؟ آری اما با تو جوان می شوم مرا سخت در آغوش بگیر…
عشق را می گویم بارور شده است باور من از تو بگذار مبارک باشد قدم این نو رسیده عشق…
مرا با عشق بپوشان برهنه ام مرا با عشق بپوشان که هیچ لباس دیگر ، بر تنم زیبا نیست…
ای عزیزترین دشمن من هنوز هم ، تمام ترس من ، از توست ای عشق ای عزیزترین دشمن من…
دریغا بر باد دادی گفتم تمام می کنی نیمه ی ناتمام مرا دریغا بر باد دادی این ناتمام مرا…
مگر عشق به فریادم برسد با هزار زبان با هزار روایت ، اگر تو را بخوانم ، سودی نخواهد…
آغوشت را باز کن آغوشت را باز کن من پیامبری می خواهم که مرا سخت در آغوش بگیرد که…