عشق

شعر با تو آغاز شد

شعر با تو آغاز شد   شعر ، با تو آغاز شد و جنس غزل گرفت   ای عشق ،…

9 سال ago

من سردم است

من سردم است   من سردم است کدام آغوش ، مرا ترک کرد که زمستان همیشگی شد و فصول انجچماد…

9 سال ago

جان من !!

جان من   گفتمش : جان منی جان من ، با جان من در سفری از چه رو ، از…

9 سال ago

یادگاری !

یادگاری   دروغ هایش را ، یادگاری نگه داشتم تا وقتی برگشت ، خودش شرمنده شود و ، ... برود…

9 سال ago

بگذار در تو باشم

بگذار در تو باشم   دنیای مرا ، زیبا ساخته ای بگذار در تو باشم می خواهم خوشبختی را باور…

9 سال ago

خورشید می شوم

خورشید می شوم   تمام کن ناتمام مرا خورشید می شوم روز تو را ، روشن می کنم !  …

9 سال ago

تا در آغوش تو بخوابم

تا در آغوش تو بخوابم   اگر کفر است ، باشد خدا را رها کرده ام تا در آغوش تو…

9 سال ago

شمشیرت را از رو ببند

  شمشیرت را از رو ببند   دل من ، بی رحم باش عشق کشتن را فقط بلد است شمشیرت…

9 سال ago

عشق قاتل بی رحمی ست !

عشق قاتل بی رحمی ست   دل من بی رحم باش عشق قاتل بی انصافی ست شمشیرت را از غلاف…

9 سال ago

من هم به دین تو

  من هم به دین تو   عیسی به دین خود موسی به دین خود من هم به دین تو…

9 سال ago