من سردم است من سردم است کدام آغوش ، مرا ترک کرد که زمستان همیشگی شد و فصول انجچماد…
یادگاری دروغ هایش را ، یادگاری نگه داشتم تا وقتی برگشت ، خودش شرمنده شود و ، ... برود…
بگذار در تو باشم دنیای مرا ، زیبا ساخته ای بگذار در تو باشم می خواهم خوشبختی را باور…
تا در آغوش تو بخوابم اگر کفر است ، باشد خدا را رها کرده ام تا در آغوش تو…
شمشیرت را از رو ببند دل من ، بی رحم باش عشق کشتن را فقط بلد است شمشیرت…
عشق قاتل بی رحمی ست دل من بی رحم باش عشق قاتل بی انصافی ست شمشیرت را از غلاف…