حتی اگر خدا را خوش نیاید !! من آدم تو حوا سیب را بگذار با هم بخوریم ! حتی…
اکنون در کنار هم هستیم وسوسه ی شیطان بود یا نیرنگ خدا !؟ مهم این است اکنون در کنار…
سرگردان میان زمین و آسمان مادرم ، زمین پدرم ، آسمان اکنون میان زمین و آسمان سرگردان مانده…
شعر گفتن !! شعر گفتن ، جان کندن است شعر شنیدن و شعرخواندن جان پروردن ! اکبر درویش…
آرامش قبل از طوفان من ارامم آن چنان آرام انگار هنوز سنگی را ، پسری بازیگوش در برکه…
اولین خیانت من گفتم اما تو نگفتی اولین خیانت ، از همین جا آغاز شد ! اکبر درویش…
خورشید را کی زیارت می کنیم ؟ شب از سر ما گذشته است خورشید را کی زیارت خواهیم کرد…
عشق یعنی همین ! صحت اعتماد توام مرا باور کن عشق یعنی همین !! اکبر درویش . بهمن…
ماه و چاه به ماه نگاه کردیم اما ، به چاه نیندیشیدیم اینگونه شد که در چاه افتادیم…
سکوت می کنم !!از اکبر درویش این شعر کوتاه میانه ی سال 1400 توسط اکبر درویش سروده شده…