شعله ور شیم شعله ور شیم تا بسوزانیم این زمستانی را ، که انگار خیال تمام شدن ندارد !…
در هجوم طاعون استمنای مغزهای زنگ زده در هجوم طاعون و فصل های همه مطرود ... درختان ایستاده…
چه روزگاری شد !؟ کارستان های ما بی کار ماند بی تدبیر بی سود و ثمر و بارستان های ما…
نقش زنده ها را بازی می کنیم ! مرده ایم اما چه زیبا ، نقش زنده ها را بازی…
مسیح هر روز مصلوب مسیح شده ام مسیح هر روز مصلوب که به جرم دوست داشتن ، صلیب این…
انسانی که نقش مترسک را بازی می کند به هم ریخته خسته از هم پاشیده تکیده این جغرافیای روحم…
برهنه شو ! برهنه شو در آغوش من این بستر شعرهای ناگفته این خانه ی سکوت های ممتد این…
آی آدم ها کشتی سوراخ شده پاروهای شکسته بادبان های افتاده در میان گرداب ... آی آدم ها…