دسته اش از ماست درختان ، درختان سرسبز جنگل ، درختان بزرگ و پر شاخ و برگ درختان شاداب و…
چه قصه ی دردناکی !! . هزاران هزار نفر سر به زیر انداخته در زندان سکوت ، خود را پنهان…
ابرهای دلتنگی ابرهای دلتنگی ، چه بی رحمانه بر فراز شهر خانه کرده اند اکبر درویش . خرداد 1400…
چه روزگار تلخی !؟ چه روزگار تلخی ننگ بر این روزهای شوم یک تن را همدرد نمی یابی یک نفر…
سلام ای میلاد سلام ای روز میلاد که چه کنم ها و چه نکنم ها را در این دنیا به…
آیا ما خود مسیحایی دیگر نیستیم ! انسان دردمند امروز ، تشنه ی مسیحایی دیگر است نجات بخشی…
آواز نیچه !! . به سوگ بنشینیم به سوگ بنشینیم خدا مرده است و ما باید ، شاهد این مرگ…