تفسیر عدالت هر چه خواستند ، گفتند و گفتند و گفتند اما ، تا خواستیم ما بگوئیم دهان…
مرا رخصت چشم تو کافیه مرا رخصت چشم تو کافیه که بر هم بریزم زمین و زمان زبر…
من کجا ایستاده بودم من کجا ایستاده بودم که باد ، پرپرم کرد !؟ من به زیر خاک…
با جسم و روحی زخمی جسم مرا ، با تمام درد هایش با تمام زخم هایش یادگار مانده…
آه ای سیزده سالگی آه ، ای سیزده سالگی مگر نحس بودی که مرا از پرورشگاه بیرون انداختند…