آدم فروش
دریغا ،
گاهی ،
هستند ناکسانی
که خالی هستند
از شرف
و بر باد رفته است
غیرت شان
و بیگانه اند
با شعور
چه دنی مردمی
نه حق را می فهمند
نه از عدالت
چیزی می دانند
ناخودآگاه دشمن آزادی شده اند
ناکس ،
اینگونه است که بی رحم میشود
دشمن می شود
تن به هر رذالتی می دهد
و برای لقمه ای رنگین تر
دست هایش به خون آلوده میشود
و هستند ناکسانی
که جهل ،
بر فکر و روح شان ،
سایه انداخته است
این جهل نامقدس ،
سوق می دهد آن ها را
و می شوند
همدست بی شرف ها
همپای بی شعور ها …
من آن ها را آدم فروش می دانم !
اکبر درویش . دی ماه سال ۱۴۰۱
اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد
چه وحشتناک است آدمی برای لقمه ای چرب تر آدم فروشی کند و چه بدبختند آدم هایی که در جهل دست و پا می زنند و این جهل وادارشان می کند به آدم فروشی روی بیاورند