اطلاعات تماس
عشق ؟
شعر

عشق ؟

  عشق ؟   عشق ،شیرین استخوش طعمچون گیلاس های قرمزچون مزه ی نان خامه ایچون توت های رسیده ی فرحزادچون خربزه های شیرین مشهدیچون

خوب محبوب من
ترانه

خوب محبوب من

  خوب محبوب من   می کشم از تن تنمی کشم از دل تنتن مرا باری بودبر روی دوش منمی کشم بیرون تاروح عاشق باشمدر

با تو من می خوابم
ترانه

با تو من می خوابم

  با تو من می خوابم با تو من می خوابمتا لب بیداریتا تمام خواب هاتا شط هشیاریبا تو من می خوابمسخت در آغوشم گیرمعجزه

قرار دوباره
ترانه

قرار دوباره

  قرار دوباره . قرار دوباره کنار یه رویا میون یه احساس تو یک خواب زیبا تو یک خلوت ناب پراز عشق و امید من

جای امن من
ترانه

جای امن من

  جای امن من   دوستت دارم ای زیبای خفته خاموش تنها حرف ناگفته دوستت دارم من مانند دریا هم شکل رویا دنیا تا دنیا

چشم هایت
شعر

چشم هایت

  چشم هایت   چشم هایت آن دو چشم زیبا وسوسه انگیز مرا جادو کرد ومن ، که همیشه دشمن سرسخت وابستگی بودم به چشمان

دوستم داشته باش
شعر

دوستم داشته باش

  دوستم داشته باش   دوستم داشته باش روزها ، زیباتر می شوند و شب ها ، دلنوازتر … دوستم داشته باش فصل ها بهار

مرا رخصت چشم تو کافیه
ترانه

مرا رخصت چشم تو کافیه

  مرا رخصت چشم تو کافیه   مرا رخصت چشم تو کافیه که بر هم بریزم زمین و زمان زبر زیر و رو سازم این

کاشی در کنار کاش های دیگر
شعر

کاشی در کنار کاش های دیگر

  کاشی در کنار کاش های دیگر   کاش نه زمان بود و نه مکان این دو ، مفهوم خود را می باختند تا ما

توحید چیست
شعر

توحید چیست

  توحید چیست   توحید چیست جز به هم پیوستن من و تو وقتی که زنجره ها ، آواز وحدت را می خوانند و قناری