اطلاعات تماس
شعر

حصار در حصار

شعر

این گونه است که شعر می گویم :

(1)شعر ,مرا خالی می کندآن ” من ” پر درد راسبک می کندزلال می سازدبه من قدرت پرواز می دهدشعر ,مرا می خواندمرا نشان می

شعر

با یاد خسرو گلسرخی

29 بهمن روز پرپر شدن خسرو گلسرخیگل سرخ منو دزدیداونو از شاخه ی من چیددست بی رحم زمونهراوی مرگ جوونهحالا من چکار کنم باشاخه ای که

شعر

این یعنی عدالت

سیب را ,من نخوردمسیب را ,پدران من هم ,نخوردند حتیسیب را ,اجداد من هم ,نخوردند حتی …سیب را ,حوا خوردسیب را ,آن آدم ,که دل

کوتاه گویی

دردنامه

ترانه

بندگی

بندگیاز عاشقانه های دوره ی جوانی چشمون پاک و روشنت منو به خاک نشوندهگلبوسه ی لب های تو زندگیمو سوزوندهخنده ی شاد و پر صدات دل

شعر

زمستانی های همیشه زمستان

1زمستان بودزمستان استو انگار ,زمستان خواهد ماند . 2در این زمستان ,گوش کنبه سکوت منمی شنوی ؟تو را می خوانمبرای همپا شدن . 3بهار نیستتابستان

شعر

فروغ…

فروغ ,یک پنجره بودیک پنجره برای دیدندوست بوددوست گل ها و پروانه هادلش برای باغچه می سوختو به پرنده ها می اندیشیدپرنده ها ,آریاما می

شعر

تنهایی خدا

زمین خسته فریاد کشید :_ خدا …!!آسمان درهم شکسته فریاد کشید :_ خدا …!!کوه و جنگل و دریاکویر و باتلاق و مردابهمه یک صدا فریاد

شعر

عشق را …