اطلاعات تماس

آخرین لحظات لوط پیامبر 
فبل از سقوط سودوم و گومورا

( این روایت من از داستان سودوم و گومورا می باشد . با این توضیح واضحات که در روایات اهل کتاب , لوط , دست همسر و فرزندانش را می گیرد و شهر را ترک میکند و همه اهل شهر نابود می شوند و شهر به کلی ویران می شود . در راه به لوط فرمان داده می شود که هیچکدام به پشت سر خود نگاه نکنند اما همسر لوط به پشت سر نگاه می کند و از شدت و هیبت فاجعه سنگ می شود . اما من داستان را از دیدگاه خود نوشته ام و بر خلاف نص کتاب مقدس , لوط شهر را ترک نمی کند و همراه قوم خود به استقبال مرگ می رود . )

آتش …
آتش …
برج و باروهای شهر فرو می ریزد
دروازه ها می شکند
و خانه ها در آتش می سوزند . 1

اکنون بلا نازل شده است
زلزله ای تمام بلاد را ویران می کند
زمین همه چیز را در کام خود می کشد 2
و چون درنده ی گرسنه ای
آدم های وحشت زده ی هراسان بی پناه را
می بلعد و پاره می کند . 3

روز انتقام است
نابودی شهر نزدیک است
همه کشته خواهند شد
و جز اجسام سوخته چیزی بر جا نخواهد ماند
همه چیز نابود خواهد شد . 4

لوط ,
ای پیامبر برگزیده ی من ,
اکنون دست زن و فرزندانت را بگیر
تا تو را به سلامت ,
از این مصیبت جانگداز نجات دهم
پیش از آنی که هلاک شوی . 5

خداوندا ,
سال ها صدای تو را گوش کردم
سال ها فرمان تو را اطاعت کردم
اکنون می خواهم صدای مردم گناهکار تو را گوش کنم . 6
من می خواهم ,
در کنار این مردمی که ,
آتش خشم تو به ورطه ی هلاکت شان کشانده است ,
بمانم
تا همراه آن ها نابود شوم . 7

خداوندا ,
اکنون رسالت پیامبری را انکار خواهم کرد
زیرا مرا زیبا نمی آید پیامبری باشم
که تنها وعده ی نابودی می دهم
که از خشم خدا می گویم
و از غضب او ,
که مردمان را به آتش خود می سوزاند . 8

هیچ کس بی گناه نیست
هیچ کس از خطا مصون نیست
من اگر به گناه آلوده نشدم ,
نه از آن جهت که پاک بودم
من قدرت گناه کردن خود را از دست داده بودم . 9

برای من راه نجاتی نیست
تنها راه نجات من ,
سوختن من در کنار قوم به گناه آلوده ام است
همراه آن ها در آتش می سوزم
اما تنهای شان نخواهم گذاشت . 10

ای لوط ,
اگر بمانی تو نیز همراه این قوم پلید ,
در آتش خواهی سوخت . 11
دست دختر و همسرانت را بگیر
تا تو را به سلامت ,
از این دیار کفر به پناه امن خود رسانم . 12

خداوندا ,
این قوم که پلید می خوانی شان
آفریده های تو هستند
کسی که بندگانش را به آتش انتقام می سوزاند ,
هان بهتر ,
که رسول خود را ,
همراه آنان ,
در آتش خشم خود نابود سازد . 13

من پیامبری هستم که دیگر ,
هیچ نمی گویم
تنها گوش می کنم
دردی را که بر بندگان تو مستولی شده است . 14

من همدرد این قوم به فنا رفته هستم
اکنون می مانم
تا در این هلاکت و ویرانی
در کنار قوم خود بسوزم و نابود شوم . 15

آتش …
آتش …
خانه ها در کام آتش فرو می روند 16
و زنان ,
و مردان ,
و دختران و پسران قوم سودوم و گومورا ,
از کوچک و بزرگ ,
می سوزند و نابود می شوند . 17

این عذاب الهی است که نازل شده است
وای بر مردمی ,
که از خدای خود نترسیدند
و راه زشتی و پلیدی پیشه کردند
و کفر ورزیدند . 18

و لوط ,
عاشقانه ,
در کنار قوم خود ماند
و در آتش سوخت و نابود شد
اما قوم خود را تنها نگذاشت . 19

اکبر درویش . پاییز سال 1391

به اشتراک بگذارید:

editor

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *