دردا که مرد
دیگر :
– شعور
و رفت بر باد
دیگر :
– شرف …
دیگر :
– شعور
و رفت بر باد
دیگر :
– شرف …
دریغا
ما آن قدر از پله های جهل بالا رفته ایم
که حقارت را
سرنوشت خود می دانیم
و خوشبختی را
در ندانستن می خوانیم .
آه ,
افسوس
که فریب دامی بود
که نمی دانستیم
و چه صادق
تیشه بر ریشه زدیم .
ای دریغا ,
افسوس …
صد افسوس …
ای دریغا ,
آیه های تاریک ,
سوره ی زیستن ما شده است .