امان از ..
امبان از درد خاموشی
فراموشی …
فراموشی … !!
امان از شور خواستن ها
ولی اما بر نخواستن ها
نشتن ها …
شکستن ها … !!
اکبر درویش . زمستان سال 1401

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد
افسوس که پریم از حرف های ناگفته ولی لب بسته ایم و سکوت کرده ایم …می خواهیم اما نمی توانیم و حاضر نیستیم برای خواستن هامون بپا خیزیم و همه چیز را راحت و آسان می خواهیم … نمی دانیم که تا خیلی چیزها را فدا نکنیم نمی توانیم به خواسته های ارزشمند خود برسیم … زود ناامید می شویم و زود ذانوی غم بغل می گیریم اما این راه نجات نیست باید برای رسیدن به خواسته های خود جنگید