اولین سنگ !
و چون صبح شد ،
عیسی از کوه زیتون ،
به نزد یارانش برگشت
در آن هنگام ،
کاتبان و فریسیان ،
زنی را که در زنا گرفته بودند
به نزد او آوردند و گفتند :
در تورات به ما حکم شده است
که چنین زنانی را باید سنگسار کرد
اما تو چه می گوئی ؟
بدین طریق می خواستند او را بیازمایند
عیسی که سر به زیر انداخته بود
لحظه ای به فکر فرو رفت
آنگاه رو به زن کرده و پرسید :
از چه روی به این کار رو آورده ای !؟
زن نگاه ملتمسانه ای به عیسی انداخت
گفت : آقا ،
بچه هایم گرسنه و بیمار هستند
شوی من بیمار شد و فوت کرد
چه می توانستم کرد ؟
بچه هایم چشم به دستان من دوخته اند
آن ها خیلی کوچک و ضعیف هستند !
آن گاه عیسی رو به کاتبان و فریسیان کرد و گفت :
کدام یک از شمایان ،
دست یاری و کمک این زن را گرفته اید ؟
اولین سنگ را کسی بزند
که به بچه های این زن کمک کرده است !
و چون عیسی چنین گفت ؛
کاتبان و فریسیان نگاهی به هم انداختند
سنگ ها را به زمین انداختند
و یکی یکی رفتند تا ،
عیسی و آن زن تنها ماندند
زن به پای عیسی افتاد و گفت :
آقا ،
پس چگونه باید شکم فرزندان کوچک خود را سیر کنم ؟
عیسی ندایی در درون خود شنید :
– زنی که جسم خود را می فروشد
تا شکم فرزندانش را سیر کند ،
معصوم تر و باشرف تر و پاک تر از کسانی است
که مردم را می دوشند
تا سفره ای رنگین تر داشته باشند .
برداشتی متفاوت از باب هشتم انجیل یوحنا
اکبر درویش . ۲۵اسفند سال ۱۳۹۸


آیا ما همه بی گناه هستیم ؟ اولین سنگ را کدامین کس خواهد زد ؟ آیا کسی را یافتید که بی گناه باشد یا همه ی ما گناهکارانی هستیم که نقاب بیگناهی بر چهره داریم ؟
اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس