می گویند :
تا او نیاید ,
گره از کار مردم ,
باز نمی شود
اما من ,
که بس خسته ام
که بس شکسته ام
که صبوری را
دیری ست
به عجز نشسته ام
و انتظار را
عمری ست که توان ندارم
می دانم
اگر من بخواهم
اگر تو بخواهی
اگر ما بخواهیم
می توانیم
گره های ناگشوده را ,
از دست و پای مردم باز کنیم
اکبر درویش . 17 فروردین سال 1393