باران باش
بر من ببار
خیسم کن
ترم کن
باورم کن
من زمینم
همیشه ی همیشه ,
از خشک بودن ,
واهمه داشته ام
با هر قطره ای
دلم می خواهد
دهان باز کنم
و جوانه ای را ,
به جهان
هدیه کنم …
باران باش
تا از همخوابه گی با تو
دنیا را ,
سبز و خرم سازم
باران باش
بر من ببار …
اکبر درویش . زمستانی های سال 1391