من بد بد بودم با تو من خوب گشتم
از حریر مهرت مست و محبوب گشتم
تو شدی بتخانه من شدم خدامت
تو شدی جام می من شدم بی تابت
چون تو قبله گشتی من نماز می خوانم
در حریم امنت تا ابد می مانم
گر برانی ای دوست یا نرانی ای دوست
بی تو و دور از تو مردن من نیکوست
من یه گمراه بودم با تو پیدا گشتم
شوق مستی آمد از تو شیدا گشتم
تو خدای کعبه من شدم حاجتمند
تو شدی بخشنده من گدای مستمند
چون تو خواندی من را من ز جا برخاستم
زیر احسان تو زندگی را خواستم
گر بدانی ای دوست یا ندانی ای دوست
بی تو و دور از تو مردن من نیکوست
من یه بی کس بودم تو کس من گشتی
بر تن عریانم همچو پیرهن گشتی
تو شدی نبض شعر دفتر من جایت
خانه ی تو دنیا در دلم جایگاهت
تا تو مرجع هستی من مقلد هستم
از همه غیر از تو رستم و بگسستم
گر بخوانی ای دوست یا نخوانی ای دوست
بی تو و دور از تو مردن من نیکوست
اکبر درویش