اطلاعات تماس

هر چیز تازه ای که می فهمیم ,
همه چیز برایمان پیچیده تر و مجهول تر می شود .
هر چه بالاتر می رویم و اوج می گیریم ,
تزلزل سقوط ,
هول انگیزتر و دردناک تر می شود .

ما را ببین که در معبد ” فریب ” ,
” عشق ” را سجده می کنیم …

و اندوهگین ,
زیرا هر گامی که برداشتیم ,
عقب تر افتادیم

دیگر هیچ ایمانی نمی تواند ما را به حرکت وادارد
زیرا طلسم یقین های مان شکسته شد
و ما دیدیم که دروغ بود …

و اینک ایستاده ایم در خط شامگاهی بی انتها ,
و منتظر ,
تا زمین ساکت ,
چون گور دهان گشوده ,
و جنازه های خوشبخت دلتنگ ما را ببلعد .

بعد از این دیگر کسی باور نخواهد کرد زیرا باور کردن ,
از آن چه که بر ما رفته است ,
عاجز است 

به اشتراک بگذارید:

editor

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *