تو را من شنیدم مثه بوی گل ها
مثه لحظه ای که شدم پر ز رویا
تو را من شنیدم چو عطر بهاران
شکوفه تو کردی تو فصل زمستان
تو را من شنیدم تو را ناب و زیبا
چو موج ها شدیم ما زدیم دل به دریا
تو را من شنیدم تو را دور و تنها
تو را ای همیشه صدای صداها
تو را من شنیدم تو را من امیدم
مثه طرح یک باغ تو قلبم کشیدم
تو را من شنیدم اگر چه نموندی
اگر چه مرا تو به قلبت نخوندی
تو را من شنیدم بیا مهربون باش
بیا با دل من کمی همزبون باش
تو را من شنیدم تو تن پوش من باش
عزیزم دمی را در آغوش من باش
تو را من شنیدم تو را ای همیشه
گره خورده ایم ما چو ساقه به ریشه
اکبر درویش . آذر ماه سال 1391 . تهران