خروس های خانه ی ما
خروسک گرفته اند
خورشید خواب است
خورشید خواب است
و هیچ کس به فکر بیدار کردن خورشید نیست
و شب ,
چه مطمئنانه
بر پشتی خود تکیه داده است
انگار می داند
این بیماری
ویروسی خواهد شد
که بر صدای تمام خروس ها
سایه خواهد انداخت
خروسک گرفته اند
خورشید خواب است
خورشید خواب است
و هیچ کس به فکر بیدار کردن خورشید نیست
و شب ,
چه مطمئنانه
بر پشتی خود تکیه داده است
انگار می داند
این بیماری
ویروسی خواهد شد
که بر صدای تمام خروس ها
سایه خواهد انداخت
خروس های خانه ی ما
خروسک گرفته اند
و دیری ست که رختخواب ها خواب گنجه را نمی بینند
و آن چنان پهن شده اند
که تمام زمین را گرفته اند
خوش خوابیده ایم
خوش خوابیده ایم
و بیداری را
در توهم های مان
دوره می کنیم
از دیروز
تا هنوز
تا همیشه …
و شب ,
چه مقتدرانه
با اسب ابلق خود می تازد
انگار می داند
جاودانه خواهد ماند
وقتی خروس های خانه ی ما
خواندن را فراموش کرده اند
و قوقولی قوقوی هیچ خروسی
بانک آمدن صبح را
در این فضای قیرگون
خبر نمی دهد .
اکبر درویش . 5 تیرماه سال 1393