اطلاعات تماس

شهسوار اقبال من ,
افسوس
آن زمان که باید می آمدی ,
خواب ماندی !

این گونه بود
که طلسم ناتوانی
بر دست و پای من تنیده شد

و چقدر انتظارت را کشیدم
و چقدر دیر کردی
و چقدر نیامدی

و داستان من شد داستان اشک های بی لبخندها …

اکنون چه دارمت که بگویمت !؟

خوابت خوش
که خوش خفته ای !!

اکبر درویش آبان ماه سال 1391 تهران

به اشتراک بگذارید:

editor

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *