اطلاعات تماس

دوباره تکرار …

آسمانی بی ابر
اما پر غبار
کویری خشک
بی آب و علف
و جنگل های سوخته
و دریاهای خشک شده
و جسدها…
هزاران جسد در کوه و جنگل و دریاها !

دایناسورها هجوم آورده اند
یا خفاش های خون خوار !؟
نمی دانم
اما دلی دارم
ناامید
تنها
و ، سرد …
سرد سرد …

کریستف کلمب ،
به سفر رفته است
برای اکتشافی تازه
این بار نه با کشتی
که با سفینه های فضایی
تا با اکتشافات تازه ،
ما را انگشت به دهان ،
حیران کند

و ما ،
در اندیشه ی این که :
روزهای مان بی هوده
شب های مان تاریک
دست های مان خالی
و کدام چراغ ،
می تواند این تاریکی را روشن سازد
و ماه آیا ،
می تواند لقمه ای نان شود در سفره ی ما !؟

دلم یک بغل می خواهد
یک بغل وحدت
یک بغل عشق
یک بغل دوست داشتن
و افسوس پریم از :
یک بغل کینه
یک بغل نفرت
یک بغل تفرقه …

در چه کویری رشد می کنیم
که حتی گل های خرزهره ،
از ما روی بر می گردانند
و همه خار است
و همه خواری !

دوباره تکرار …
دوباره تکرار …
دوباره تکرار …
دردهای مان
و این صلیب تاریخی را ،
که نشانه ی محکومیت ماست
همواره بر دوش کشیدن !

و غبطه می خوریم
به حال دیوانه ای
که با چراغ خاموش ،
در کوچه های شب می گشت
تا ایمان گمشده اش را ،
سلام گوید

باز آب
باز آتش
باز خاک
باز خورشید
و ما از این عناصر چهار گانه گذر می کنیم
تا بسوزیم
و خاکستر شویم
شاید آرامش را ،
در مدفن گورها جستجو کنیم

من به نهایت انفجار رسیده ام !

اکبر درویش . ۲ مرداد ماه سال ۱۴۰۱

دوباره تکرار ...
دوباره تکرار … دوباره تکرار … دوباره تکرار … شعری از اکبر درویش در تیر ماه سال 1401

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

به اشتراک بگذارید:

editor

1 نظر

  • דירות דיסקרטיות בבת ים, 1401-05-08 @ 3:28 ق.ظ پاسخ

    An intriguing discussion is definitely worth comment. Theres no doubt that that you should write more on this subject, it might not be a taboo subject but usually people dont talk about these topics. To the next! Best wishes!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *