زبان خروس ها را بریده اند
شب …
شب …
همه جا تاریکی
همه جا سیاهی
از روز نشانی نیست !
آیا ،
این شب نمی خواهد به پایان برسد ؟
انگار از روز ،
هیچ نشانی نیست
تنها شب است
شب است و سیاهی
شب است و تاریکی
پس کجاست صدای قوقولی قوقوی خروس ها
که نوید صبح را بدهند
که روشنی را ،
به ارمغان بیاورند ؟
انگار ،
زبان خروس ها را بریده اند !
اکبر درویش . ۲۰ خرداد ماه سال ۱۴۰۰
زبان خروس ها را بریده اند شعری اجنماعی است که در خرداد ماه سال 1400 و قبل از انتخابات سروده شده است و امیدوارم مورد پسند شما واقع شود
اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس