سرود عشق
پا به پای شما
ای افتاده گان
ای وامانده گان
دست به دست شما
ای لب تشنگان
ای دل خستگان
می آید …
می خواند …
عشق !
عشق ،
طلوع هستی ما
عشق ،
افول پستی ما
عشق ، …
لذت مستی ما
عشق ما به آزادی
عشق ما به عدل و داد
عشق ما به آبادی
می آید …
می خواند …
عشق !
دوباره ما رو
برپا …
برپا …
هم قسم با شما ستمدیده گان
هم صدا با شما شکست خورده گان
در این قرون بیداد
در این قحطی داد
در هجوم ظلمت
در طلوع ذلت
می آید …
می خواند …
عشق !
دوباره ما را
برپا …
برپا …
عشق ،
معنی بودن ما
عشق ،
واژه ی گفتن ما
عشق ، …
قبله ی دیدن ما
عشق ما به آزادی
عشق ما به عدل و داد
عشق ما به آبادی
می آید …
می خواند …
عشق !
دوباره ما را
برپا …
برپا …
پا به پای شما
ای درمانده گان
از هر جا رانده گان
دست به دست شما
با کارگران
با برزیگران
می آید …
می خواند …
عشق !!
اکبر درویش . سال ۱۳۶۵
اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد
باید سرود عشق و وحدت را با هم بخوانیم و همدل و همزبان شویم تا بتوانیم به خواسته های خود برسیم