آن سیب خوش نقش و نگار
که دل ما را فریفت
که هوش از سر ما برد
که خوردنش تمام زندگی ما شد
افسوس که با زهری قوی
آلوده شده بود
اینگونه بود که زندگی ما
پراز درد و رنج و افسوس شد
و غم و اندوه
بر زندگی مان سایه انداخت
که دل ما را فریفت
که هوش از سر ما برد
که خوردنش تمام زندگی ما شد
افسوس که با زهری قوی
آلوده شده بود
اینگونه بود که زندگی ما
پراز درد و رنج و افسوس شد
و غم و اندوه
بر زندگی مان سایه انداخت
اکنون می خواهم طغیان کنم
سر به عصیان بردارم
و بالا بیاورم
این سیب را
این زهر مسموم را
این زندگی را …
اکبر درویش . 9 اردیبهشت سال 1393