اطلاعات تماس
- 15 مرداد, 1404
دخترکان زیبای من !
دخترکان زیبای من ! همه می ترسند همه می ترسند اما ما ، بر پشت شیشه ها جیوه کاشتیم تا صورتک ها را ،
با سکوت باید فریاد کشید
با سکوت باید فریاد کشید گفتن ، دشوارترین کار دنیاست آن گاه که لب هایت را ، به هم دوخته اند اما ، بابد
زنده ام ؟
زنده ام ؟ زنده ام !؟ آری نفس می کشم اما زندگی نمی کنم مرگ تدریجی را ، در درون این قفس ، هروز
من هم خودکشی می کردم !!
من هم خودکشی می کردم ننویسندگی هر دری را باز می کنم و از هر پنجره ای که نگاه می کنم و حتی
دوباره یاد می گیرم
دوباره یاد می گیرم دوباره یاد می گیرم دوباره می آموزم از بس فراموش کرده ام و خاموش بوده ام ، همه چیز از
صبور باشید
صبور باشید صبور باشید صبور باشید این طفل نوپا ، اکنون راه رفتن را ، می خواهد تجربه کند باید بارها زمین بخورد
وسوسه شد
وسوسه شد وسوسه شد آسمان برف بارید برف بارید برف بارید چون ، موی زیبای دختران را دید ! اکبر درویش .
امان از …
امان از .. امبان از درد خاموشی فراموشی … فراموشی … !! امان از شور خواستن ها ولی اما بر نخواستن ها
چقدر باید پرداخت ؟
چقدر باید پرداخت ؟ همچنان محکم و پابرجا ، ایستاده بودند تابلوهای ورود ممنوع ! آیا هیچ سونامی ، زمین و زمان را تکان
