اطلاعات تماس
شعرهای اکبر دوریش

سفره ات متبرک باد
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
سفره ات متبرک باد عشق عشق عشق سفره ات متبرک باد که تمام رویاهای من با تو شکل گرفت با تو کامل شد تا

خواب دیدم !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
خواب دیدم !! خواب بودم خواب دیدم توهم های مترسک هایی را که به فکر اشغال جهان بودند خواب بودم خواب دیدم !!

هنوز مانده بود !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
هنوز مانده بود ! بکارت کدام رویا ، دریده شد که اسب های چوبی سواران را بر زمین زدند و شیپورچی ها ، فرمان

که ما هر روز مصلوب می شویم !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
که ما هر روز مصلوب می شویم !! عیسای ناصری ، به کدامین جرم تو را به صلیب کشیدند که ما ، هر روز

مترسک ها به جای منجی ها
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
مترسک ها به جای منجی ها کارستان های ما بی کار ماند و بارستان های ما ، بی بار … اکنون مترسک ها در

شعله ور شیم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
شعله ور شیم شعله ور شیم تا بسوزانیم این زمستانی را ، که انگار خیال تمام شدن ندارد ! تا بهار ، چند

در هجوم طاعون
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
در هجوم طاعون استمنای مغزهای زنگ زده در هجوم طاعون و فصل های همه مطرود … درختان ایستاده ، بر خاک می افتند

چه روزگاری شد !؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
چه روزگاری شد !؟ کارستان های ما بی کار ماند بی تدبیر بی سود و ثمر و بارستان های ما ، بی بار خشک و

چقدر لوث شده است
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
چقدر لوث شده ! عشق را می گویم که چقدر لوث شده است و دوست داشتن مفهوم خود را از دست داده

در افول
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
در افول باکره گی ، رویای نابی بود که به افول پیوست گزمه ها ، شهر را ، به آتش و خون کشانده اند