هنوز …..چــقَدَر خوبه که می شه هنوزم خوابتو دیدشبایی باز توی رویا عکس چشماتو کشیددل سپرد به خواستن تو پاک و عاشق و نجیب سادگی قصه
در زمان هیچنه کسی بود نه کسی نبودنه خدا بودنه خدا نبودنه رفتننه سکونو ….. باز نگاهی به بالا دوختمسافر غریب جاده های همه کویردر زیر
متبرک بادبهارتو سالی را ,که از راه می آیدکاش ,روزهای همه اندوه ,همه دشوار ,همه درد ,در زیر برف ها ,مدفون بماندتا امیدآرامش ,و شادی