اطلاعات تماس
روح من ,
همواره در حسرت نجات ,
در التهاب فرار از پس این پنجره ,
در برابر پرتو مرموزی که به درون می تابد ,
نشسته است .

روح من ,
بی قرار گریز است از این زمین پست
از این تبعیدگاه
روح من ,
تشنه ی نجات است
از این زندان که به فریب هیچ رنگی ,
بدان دل نمی بندد
و به هیچ نیرنگی در آن آرام نمی گیرد .

من ,
چشم در چشم آن دور دورها دوخته ام .

به اشتراک بگذارید:

editor

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *