من ,
دلم می خواهد
آن چنان که باید ,
زندگی را کشف کنم
_ زندگی کردن را _
من ,
دلم می خواهد
روزگاری ,
فارغ از این باور ,
که دگر راه نجاتی نیست
که دگر امید و راهی نیست
پر صدا و مغرور
همه جا ,
نغمه ی زیستن را ,
جار زنم :
_ زیستن را …
آن چنان که باید .
کانتات شماره دو
29 فروردین سال 1364
اکبر درویش