اطلاعات تماس

پدرم خدا بود اما

 

پدرم ،

خدا بود

اما ،

دست مرا رها کرد

تا در خیابان های شلوغ

گم شوم !

 

اکبر درویش . اسفند ماه سال 1395

پدرم خدا بود اما
پدرم خدا بود اما

 

نداشتن پدر درد بزرگی است مخصوصا در جامعه ی ما که به فرزندانی که پدر ندارند نگاه خوبی ندارند و حتی خیلی از خانواده ها بچه های شان را اجازه نمی دهند که با بچه های بی پدر دوست شوند . من هم پدر نداشتم و انگار خدا را پدر خود می دانستم ولی خدا هم در این خیابان های شلوغ دست مرا رها کرد و مرا تنها گذاشت

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییترو یوتیوب و بلاگرو لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

به اشتراک بگذارید:

editor

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *