بارها , …
زخمی شدم
خسته شدم
اما از پای نیفتادم
آزادی از قفس ,
این آرزوی دیرینه …
اما هر گاه ,
از قفسی آزاد شدم ,
به اسارت در قفسی دیگر تن دادم
اکنون ,
پرواز را به من بیاموز
تا ,
آن گاه که بار دیگر ,
از قفس رها شدم ,
در قفسی دیگر
به زنجیر کشیده نشوم
اکنون ,
پرواز را به من بیاموز …
اکبر درویش . هفته آخر پاییز سال 1391