چقدر خوبه …
چقدر خوبه که باز می شه هنوز خواب نگاتو دید
یه شب هایی توی رویا نشست رنگ چشاتو دید
سپرد دل را به دست تو گذاشت سر روی شونه هات
با تو از عشق سخن گفت و نشوند بوسه رو گونه هات
چقدر خوبه اگر نیستی تو را هر لحظه می بینم
ز تو یک لحظه دور نیستم کنار توست که می شینم
هنوز بر عهد خود هستم به جز تو من نمی خواهم
تویی مونس تویی همدرد تو هستی تکیه گاهم
چقدر خوبه تو را دارم اگر چه همچو رویایی
به زیر سقف تو هستم دلم می گه تو می آیی
تویی آن نیمه ی دورم ز عشق توست که مسرورم
عزیزم از تو روشن شد همه دنیای بی نورم
چقدر خوبه که باز می شه برایت شعر تازه گفت
تو را کرد واژه ی هر شعر فقط با خاطراتت خفت
به بین من تو همه شعرام ز چشمات واژه می سازم
تو ترجیع بند شعرهایی تو هستی نبض پروازم
چقدر خوبه که می دونم تو قلب من تو جا داری
می دونم که تو و عشقت منو تنها نمی ذاری
هنوزم چشم به راه هستم به امیدی که برگردی
تو همپا و تو همراهم به بین با من تو همدردی
چقدر خوبه تو را دارم اگر چه همچو رویایی
به زیر سقف تو هستم دلم می گه که می آیی
تویی آن نیمه ی دورم ز عشق توست که مسرورم
عزیزم از تو روشن شد همه دنیای بی نورم
اکبر درویش . اسفند سال 1391