اطلاعات تماس

می اندیشید

 

می اندیشید
به آرزوهایش
شایدها
بایدها
و شایدهایش ،
دری بسته بود
که گاه ،
در خواب می دید
و بایدها ،
و بایدهایش را ،
باد با خود برده بود
در کجا ؟
در ناکجاآباد !

می اندیشید
اکنون
شاید
شاید هایش را ،
با بایدها
از خواب و خیال گرفته
تا به واقعیت برساند

می اندیشید
اکنون آیا
بایدهایش
شاید هایش را ،
احیا خواهد کرد ؟

بر خواست
لباس هایش را پوشید
کفش ها را به پا کرد
و بیرون زد
تا …

اکبر درویش . ۱۰ مهر ماه سال ۱۴۰۱

می اندیشید
!

 

آیا به آرزوهای مان می رسیم و عدالت را سلام خواهیم گفت و هزار آیای دیگر …

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

به اشتراک بگذارید:

editor

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *