در تار عنکبوت
چه زخم های کهنه ای ،
سال ها ،
بر تن ما مانده است
زخم هایی که انگار ،
در این تار عنکبوت
مرهم نمی پذیرد
هیچگاه
هیچگاه
هیچگاه …
انگار در این تار عنکبوت
که در آن گرفتار آمده ایم
زخم جزام ،
بر بود ما رسوخ کرده
و ذره ذره ،
می خورد
این وجود زخمی گرفتار را
و ما ،
این قربانیان بی فریاد ،
با دریغ و آه ،
نگاه می کنیم
به خود
به تاری که در آن گرفتار شده ایم
به این هجوم جزام
و ، …
که چگونه فرو می ریزیم
چگونه آب می شویم
و چگونه نابود می گردیم .
اکبر درویش . پائیز سال ۱۴۰۲
اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد