تا حالا دلم نلرزید / جز یه بار که چشماتو دید
اون دو تا چشمای روشن / منو برد تا شهر امید
تا حالا دلم نلرزید / جز یه بار که دستای تو
دستای منو گرفت برد / با خودش تا باغ خورشید
اگه عاشقی همین بود / آره عاشق شده بودم
به جز این بار دل ساده م /دیگه هیچ وقتی نلرزید
پره از دلواپسی بود / این دل زود باور من
گر چه پر غصه و غم بود / نمی دونم چرا خندید
آه چه احساسی تو من بود /انگاری گیج شده بودم
پره دلشوره بودم من / پره خواهش پره تردید
گر گرفته بود تن من / سر تا پای پیکر من
عرق شرم روی گونه م / روی صورتم می غلطید
شده بودم مات و مبهوت / در مقابل نگاهت
خنده هات طناب عشق بود / دور دست و پام می پیچید
دل جز از درد جدائی / مرگ خواب آشنائی
جز نبودن تو با من / دیگه از هیچی نترسید
تا حالا دلم نلرزید / جز یه بار که شدم عاشق
جز همون بار که نگاهم / تو رو در برابرش دید
اطلاعات تماس
- 14 مرداد, 1404
به اشتراک بگذارید: