این روز ها ,
بیشتر از آن که ,
من شعر بنویسم ,
شعر مرا می نویسد .
این روزها ,
همه چیز ابری ست
همه چیز زشت است
همه چیز دلتنگ کننده است .
این روزها ,
شعرهای من ,
قصه ی دردهای من شده است .
این روزها ,
شعرهای من ,
قصه ی رنج های خلق شده است .
می دانم که شاعر ,
پیامبر نیست
تا داد رسالت سر دهد
فیلسوف نیست
که فلسفه ابداع کند
جنگجو نیست
که اسلحه دست گیرد…
این روزها ,
شعرهای من ,
می گوید که شاعر ,
تنها تفاوتش با دیگران این است که ,
بغض اش را فرو نمی خورد
شعر می کند .
این روزها ,
شعر پناه من شده است
آغوش امنیت من شده است
با من می خندد
با من مویه می کند
با من امید می دهد
با من قربانی می شود .
این روزها ,
شعر با من زندگی می کند
تا ,…..
روزی که با مرگ همسفر شوم .
اکبر درویش . آذر ماه سال 1391 . تهران