از دلتنگی های سال 1369 . خونه ی من :
من دلم خیلی گرفته از دو روز تلخ دنیا
رسیده جون به لب من از غریب موندن اینجا
دنیا مامن دورنگی ست مامن نیرنگ و کینه
نمی بینم آشنایی حتی من میون آینه
خونه ی من ای خدایا توی این زمین نبودش
تو منو به زور آوردی خونه ی من آسمون بود
خونه ی من توی خورشید میون رنگین کمون بود
تو ی خونه ی من هر چیز همصدا و همزبون بود
آه چقدر درد داره قلبم توی این زمین بی نور
توی این زمین که خوبی گشته دیگه پاک و منفور
آدما بلد شدن که بد شدن رو یاد بگیرن
می دونم هرگز نمیاد روزی که غم ها بمیرن
خونه ی من ای خدایا پره از عشق و صفا بود
کی توی اون خونه ی من مهربونی بی نشون بود
من نمی خواستم زمین را این زمین ذلت و رنج بود
تو منو به زور آوردی خونه ی من آسمون بود
اکبر درویش