اطلاعات تماس

akbar darvish
editor
- مجموع پست (4587)
- نظرات (178)
نوشته شده توسط:
این گونه است که شعر می گویم :
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-29
(1)شعر ,مرا خالی می کندآن ” من ” پر درد راسبک می کندزلال می سازدبه من قدرت پرواز می دهدشعر ,مرا می خواندمرا نشان می
با یاد خسرو گلسرخی
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-29
29 بهمن روز پرپر شدن خسرو گلسرخیگل سرخ منو دزدیداونو از شاخه ی من چیددست بی رحم زمونهراوی مرگ جوونهحالا من چکار کنم باشاخه ای که
این یعنی عدالت
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-29
سیب را ,من نخوردمسیب را ,پدران من هم ,نخوردند حتیسیب را ,اجداد من هم ,نخوردند حتی …سیب را ,حوا خوردسیب را ,آن آدم ,که دل
بندگی
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-29
بندگیاز عاشقانه های دوره ی جوانی چشمون پاک و روشنت منو به خاک نشوندهگلبوسه ی لب های تو زندگیمو سوزوندهخنده ی شاد و پر صدات دل
زمستانی های همیشه زمستان
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-29
1زمستان بودزمستان استو انگار ,زمستان خواهد ماند . 2در این زمستان ,گوش کنبه سکوت منمی شنوی ؟تو را می خوانمبرای همپا شدن . 3بهار نیستتابستان
فروغ…
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-29
فروغ ,یک پنجره بودیک پنجره برای دیدندوست بوددوست گل ها و پروانه هادلش برای باغچه می سوختو به پرنده ها می اندیشیدپرنده ها ,آریاما می
تنهایی خدا
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-29
زمین خسته فریاد کشید :_ خدا …!!آسمان درهم شکسته فریاد کشید :_ خدا …!!کوه و جنگل و دریاکویر و باتلاق و مردابهمه یک صدا فریاد
سیمفونی : ” استفراغ “
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-29
به ایستاین جادر همین نقطهدر همین مکانروزهای گستاخی آغاز شده است شب چنان سنگین شده است که این شعله ی وحشینمی تواند انتظار مرا روشن