اطلاعات تماس
دسته: شعر

در هجوم طاعون
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
در هجوم طاعون استمنای مغزهای زنگ زده در هجوم طاعون و فصل های همه مطرود … درختان ایستاده ، بر خاک می افتند

چه روزگاری شد !؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
چه روزگاری شد !؟ کارستان های ما بی کار ماند بی تدبیر بی سود و ثمر و بارستان های ما ، بی بار خشک و

چقدر لوث شده است
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
چقدر لوث شده ! عشق را می گویم که چقدر لوث شده است و دوست داشتن مفهوم خود را از دست داده

در افول
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
در افول باکره گی ، رویای نابی بود که به افول پیوست گزمه ها ، شهر را ، به آتش و خون کشانده اند

نقش زنده ها را بازی می کنیم !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
نقش زنده ها را بازی می کنیم ! مرده ایم اما چه زیبا ، نقش زنده ها را بازی می کنیم ! جایزه اسکار

مسیح هر روز مصلوب
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
مسیح هر روز مصلوب مسیح شده ام مسیح هر روز مصلوب که به جرم دوست داشتن ، صلیب این رنج عظیم را ، بر

انسانی که نقش مترسک را بازی می کند
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
انسانی که نقش مترسک را بازی می کند به هم ریخته خسته از هم پاشیده تکیده این جغرافیای روحم و تاریخ تحریف شده چون

برهنه شو !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
برهنه شو ! برهنه شو در آغوش من این بستر شعرهای ناگفته این خانه ی سکوت های ممتد این بذر کاشته شده در خفقان

آی آدم ها
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
آی آدم ها کشتی سوراخ شده پاروهای شکسته بادبان های افتاده در میان گرداب … آی آدم ها آی آدم ها که سر

می رقصید !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
می رقصید !! می رقصید یکسره می رقصید صبح تا شب می رقصید شب تا صبح می رقصید هفته ها در رقص بود ماه