اطلاعات تماس
پرسشی مرموز !!
شعر کوتاه گویی

پرسشی مرموز !!

پرسشی مرموز !!   چماق ها هم ، روزی درخت بوده اند اما ، … آیا دوباره سبز خواهند شد !؟   اکبر درویش .

چه روزهای سخت و دشواری !!
شعر کوتاه گویی

چه روزهای سخت و دشواری !!

چه روزهای سخت و دشواری !!   زنده مردن را تجربه می کنیم چه روزهای سخت و دشواری !!   اکبر درویش . دی ماه

وحدت عالم انسانی
شعر کوتاه گویی

وحدت عالم انسانی

وحدت عالم انسانی   تفرقه ها ، مردم را به جان هم انداخته است و جهان را به خاک و خون کشیده است وحدت عالم

بی کاشی
شعر کوتاه گویی

بی کاشی

بی کاشی   بی کاشی در کاشی چشمانت کاش پیدا بود افسوس همه کاش هستیم کاش کاش کاش …   اکبر درویش . دی ماه

اکنون
شعر کوتاه گویی

اکنون

اکنون   از چاله تا چاه یک ( ماه ) فاصله بود که ما کورکورانه طی کردیم اکنون ، نردبانی باید ساخت تا از این

پوتین هایم را محکم بر زمین می کوبم !
شعر

پوتین هایم را محکم بر زمین می کوبم !

پوتین هایم را محکم بر زمین می کوبم !   شوروی ، که روزی کشور شوراها بود از هم پاشید و دیدیم که جز دیکتاتوری

بی صدای هم !!
کوتاه گویی شعر

بی صدای هم !!

بی صدای هم !!   صدا ، صدای من صدا ، صدای تو چه بی صدا می شود صدای ما بی صدای هم !!  

شب چله
شعر

شب چله

شب چله     شب چله ، در راه است این طولانی ترین شب و من ، به سرگذشت ماهیانی می اندیشم که احساس کردند

لعنتی
شعر کوتاه گویی

لعنتی !

لعنتی !   لعنتی ! تو هم عشق را نشناختی خسته شدم دوستت ندارم را باور کن !   اکبر درویش . آذر ماه سال

نوبت خود ما !!
شعر

نوبت خود ما !!

نوبت خود ما !!   بعد از شاه ، گفتیم : نوبت آمریکاست خواب های الکی خواب های بی تعبیر خواب های چرت و پرت