اطلاعات تماس
خود دشمن خود
کوتاه گویی شعر

خود دشمن خود !!

خود دشمن خود   همیشه از دشمن ترسیده ایم اما ندانستیم که خود دشمن خود بوده ایم !!   تا زمانی که نفهمیم که ما

به دیدارم بیا
شعر کوتاه گویی

به دیدارم بیا

به دیدارم بیا   به دیدارم بیا دیوانه خانه ، روزهای تعطیل هم ، باز است !   اکبر درویش . فروردین ماه سال 1396

ای کاش من هم یک آقا زاده بودم
شعر کوتاه گویی

ای کاش من هم یک آقا زاده بودم !

ای کاش من هم یک آقا زاده بودم   _ دزدی در روز روشن ! _ مگر می شود !؟ _ آقا زاده ها کردند

در شام آخر
شعر کوتاه گویی

در شام آخر

در شام آخر   در شام آخر عیسی از یهودا خواست تا اورا ، همراه زنی که دوست می داشت ، از دست سربازان فراری

بزک نمیر بهار میاد
شعر کوتاه گویی

بزک نمیر بهار میاد !

بزک نمیر بهار میاد   نون نداریم آب نداریم از گشنگی خواب نداریم …   بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد !  

بزک نمیر بهار میاد
شعر کوتاه گویی

بزک نمیر بهار میاد !

بزک نمیر بهار میاد   بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد   بهار کجاست بهار کجاست ؟ اینجا هنوز زمستونه سفره ی ما

دود از کنده بلند می شود
شعر کوتاه گویی

دود از کنده بلند می شود !

دود از کنده بلند می شود   راست می گویی پیرم از من گذشته است اما عشق پیر و جوان نمی شناسد هنوز هم دود

اما فتنه ی چشم های تو را
شعر کوتاه گویی

اما فتنه ی چشم های تو را …

اما فتنه ی چشم های تو را   فتنه ی هشتاد و هشت را ؟ نمی دانم عاقلان دانند ! اما فتنه ی چشم های

کاش
شعر کوتاه گویی

کاش !!

کاش   کفش های خدا ، کاش اندازه ی پاهای من بود شاید این روزگار زیباتر از این می شد !   اکبر درویش .

با تو زیبا شده ام
شعر کوتاه گویی

با تو زیبا شده ام !

با تو زیبا شده ام   بی تو نبودم با تو بود پیدا کردم … بی تو خواستنی نبودم اما با تو زیبا و خواستنی