اطلاعات تماس
دسته: شعر

بگذار …
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-04-20
بگذار … . بگذار کلاغ ها شاد باشند و جغدها ، مرثیه های شوم خود را ، بر حصار میله ها برچسب زنند اما

صبور باشید
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-04-20
صبور باشید صبور باشید صبور باشید این طفل نوپا ، اکنون راه رفتن را ، می خواهد تجربه کند باید بارها زمین بخورد

وسوسه شد
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-04-20
وسوسه شد وسوسه شد آسمان برف بارید برف بارید برف بارید چون ، موی زیبای دختران را دید ! اکبر درویش .

امان از …
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-04-20
امان از .. امبان از درد خاموشی فراموشی … فراموشی … !! امان از شور خواستن ها ولی اما بر نخواستن ها

چقدر باید پرداخت ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-11-18
چقدر باید پرداخت ؟ همچنان محکم و پابرجا ، ایستاده بودند تابلوهای ورود ممنوع ! آیا هیچ سونامی ، زمین و زمان را تکان

من فراموش نکرده ام
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-11-18
من فراموش نکرده ام پنجره ها ، بسته شد آیا وقتی که پرده های ضخیم ، در وحشیانه ترین هجوم ، گرفتند روشنی را

ما زنده ایم هنوز …
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-11-18
ما زنده ایم هنوز استوار مقاوم چون کوه … خروشان بی کران همانند دریا … روشن سوزان مانند خورشید … ما زنده ایم هنوز

ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم …
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-11-18
ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم زمستان است چه زمستان دهشتناکی اما دیری نخواهد پائید که تمام خواهد شد برف ها آب می

گریه وانه !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-07-24
گریه وانه ! حالتون خوبه ؟ _ نه ! حال خوب ، سیری چند !؟ کجا می شود پیدا ، حال خوب ؟ وقتی

تنها صداست که می ماند
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-07-24
تنها صداست که می ماند راست گفتی ؛ فروغ تنها صداست که می ماند صدای من صدای ما که همصدای هم می خوانیم دردهای