اطلاعات تماس
دسته: شعر

چه روزگار تلخی !؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
چه روزگار تلخی !؟ چه روزگار تلخی ننگ بر این روزهای شوم یک تن را همدرد نمی یابی یک نفر را همراه نمی بینی همه

ای آزادی
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
ای آزادی در این شب سیاه و تار که حتی ماه ، بغ کرده کنون ، تو را ، لبیک ای تمام نمای قامت خواستن

برخیز و کاری کن !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
برخیز و کاری کن ! خروس نیست که می خواند صدای جغد می آید اما به انتظار صبح منشین برخیز و کاری کن باید

عاشقانه
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
عاشقانه بوی دریا می آید وه چه زیبا می آید ! عشق را آموخته ام تجربه کرده ام و تو را دوست می دارم من

اتفاق
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
اتفاق اتفاقی افتاد اتفاق ؟ افتاده بود می افتاد اتفاقی ، افتاد اتفاق را می گویم اتفاقا ، پیش بینی کرده بودند اتفاق می

سلام ای میلاد
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
سلام ای میلاد سلام ای روز میلاد که چه کنم ها و چه نکنم ها را در این دنیا به من ، هدیه دادی اگر

سفر میلاد
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
سفر میلاد روزگارانی که تاریکی بر آن سایه انداخته است در هجوم بیداد با جسدهای مصلوب انباشته در کف خیابان … 1 چه می

آیا ما خود مسیحایی دیگر نیستیم !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
آیا ما خود مسیحایی دیگر نیستیم ! انسان دردمند امروز ، تشنه ی مسیحایی دیگر است نجات بخشی دیگر که بتواند امیدی ناب

آواز نیچه !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
آواز نیچه !! . به سوگ بنشینیم به سوگ بنشینیم خدا مرده است و ما باید ، شاهد این مرگ فجیع باشیم خدا مرده است

مکاشفه
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-03-12
مکاشفه ( از مجموعه شعرهای انجیل به روایت من ) چون عیسی ، از نزد یحیی برگشت پیش حواریون باز گشت حواریون به او گفتند