اطلاعات تماس
دسته: شعر

در تبعید
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
در تبعید از دست نوشته های : < در سایه ی ارتداد > بر روی پاهای خود ، می چرخیدم می رقصیدم در

من زمستانی ام !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
من زمستانی ام ! کدام پرنده از قفس پر کشید و آواز خواند : بهار… بهار… بهار…!؟ من زمستانی ام سرد و یخ

نمی بینیم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
نمی بینیم آن چنان کور شده ایم که دماغ هایی را که از دروغ گفتن بزرگ و بزرگ تر شده اند ، نمی بینیم

و به دریا رسید
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
و به دریا رسید بر خلاف جریان آب شنا کرد اما به دریا رسید باور نمی کنید از رود بپرسید از دریا بپرسید و

سفره ات متبرک باد
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
سفره ات متبرک باد عشق عشق عشق سفره ات متبرک باد که تمام رویاهای من با تو شکل گرفت با تو کامل شد تا

خواب دیدم !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
خواب دیدم !! خواب بودم خواب دیدم توهم های مترسک هایی را که به فکر اشغال جهان بودند خواب بودم خواب دیدم !!

هنوز مانده بود !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
هنوز مانده بود ! بکارت کدام رویا ، دریده شد که اسب های چوبی سواران را بر زمین زدند و شیپورچی ها ، فرمان

که ما هر روز مصلوب می شویم !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-02
که ما هر روز مصلوب می شویم !! عیسای ناصری ، به کدامین جرم تو را به صلیب کشیدند که ما ، هر روز

مترسک ها به جای منجی ها
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
مترسک ها به جای منجی ها کارستان های ما بی کار ماند و بارستان های ما ، بی بار … اکنون مترسک ها در

شعله ور شیم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-21
شعله ور شیم شعله ور شیم تا بسوزانیم این زمستانی را ، که انگار خیال تمام شدن ندارد ! تا بهار ، چند