اطلاعات تماس
غمگنانه !!
شعر کوتاه گویی

غمگنانه !!

غمگنانه !!   از همان دست که دادم از همان دست نگرفتم گل دادم اما تیغه های خنجر به سویم نشانه رفت !   اکبر

تمامم می کند تمام تو
شعر کوتاه گویی

تمامم می کند تمام تو

 تمامم می کند تمام تو   ای عشق تمامم می کند تمام تو …!!   اکبر درویش آبان ماه سال 1398   تنها عشق است

چه دوران غمگنانه ای !!
شعر کوتاه گویی

چه دوران غمگنانه ای !!

چه دوران غمگنانه ای !!   در جستجوی وصل شدن به فصل شدن رسیدیم چه دوران غمگنانه ای !!   اکبر درویش . سال 1398

هزاران سال تاریکی !!
شعر کوتاه گویی

هزاران سال تاریکی !!

هزاران سال تاریکی !!   آرزو کردم یک بار خورشید را و هزاران سال خانه نشین شدم تاریکی را …   اکبر درویش . سال

جنگ تکبیری
شعر

جنگ های تکبیری

جنگ های تکبیری جنگ های صلیبی را ، به خاطر نیاور در آن جنگ ، مسلمان مسیحی را می کشت و مسیحی مسلمان را …

فقط همین !!
شعر کوتاه گویی

فقط همین !!

فقط همین !!   هستم فقط همین و دیگر هیچ …!!   اکبر درویش . سال 1398   بودن یعنی چی ؟ ما آیا هستیم

خالق جهان کاش شاعر بود
شعر کوتاه گویی

خالق جهان کاش شاعر بود

خالق جهان کاش شاعر بود   خالق جهان کاش شاعر بود چه جهان زیبایی داشتیم !!   اکبر درویش . مرداد ماه 1396   خالق

تا همراه خدا می رقصیم
شعر کوتاه گویی

تا همراه خدا می رقصیم

تا همراه خدا می رقصیم   خدا می رقصد تو هم دست هایت را به دست من بده تا همراه خدا برقصیم درخت عشق شکوفه

چه کسی این دنیا را به خاک و خون کشید !؟
شعر

چه کسی این دنیا را به خاک و خون کشید ؟

چه کسی این دنیا را به خاک و خون کشید ؟   خدا گفت : شیطان و شیطان گفت : خدا و معلوم نشد چه

پرسش
شعر کوتاه گویی

پرسش

پرسش   آیا شیطان و خدا همدست شدند که این دنیا ، این گونه بی رحم و ستمگر شد !؟   اکبر درویش . مرداد