اطلاعات تماس
خالق جهان اگر شاعر بود
شعر کوتاه گویی

خالق جهان اگر شاعر بود

خالق جهان اگر شاعر بود   خالق جهان اگر شاعر بود صبح ها با ترانه بیدار می شدیم روزها عشق می ورزیدیم و شب ها

چه راه دشواری ؟
شعر کوتاه گویی

چه راه دشواری ؟

چه راه دشواری ؟   سفر … !؟ چه راه دشواری می خواهم از خود به تو سفر کنم !   اکبر درویش . مرداد

دنیای بی شاعر
کوتاه گویی

دنیای بی شاعر

دنیای بی شاعر   دنیای بی شاعر شب بی ستاره را می ماند شاعران ، ستاره های این جهان تاریکند !×   اکبر درویش .

خار بی گل شده ای ؟
شعر کوتاه گویی

خار بی گل شده ای ؟

خار بی گل شده ای ؟   در جستجوی گلی بودم که خارهایش دستم را زخمی نکند افسوس به خاری برخوردم که گلی هم نداشت

از هم که دور می شویم !
شعر کوتاه گویی

از هم که دور می شویم !

از هم که دور می شویم !   اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و

از همیشه به تو نزدیک ترم
شعر کوتاه گویی

از همیشه به تو نزدیک ترم

از همیشه به تو نزدیک ترم     بی تویی سخت است دشوار است دردناک است اما با این که نیستی احساس می کنم از

آغوشم هم اندازه ی توست
شعر کوتاه گویی

آغوشم هم اندازه ی توست

آغوشم هم اندازه ی توست   آغوشم هم اندازه ی توست ساکن آغوش من شو تا این دنیای بی در و پیکر به اندازه ی

دیگر هیچ چیز نمی خواهم
شعر کوتاه گویی

دیگر هیچ چیز نمی خواهم

دیگر هیچ چیز نمی خواهم   یک بغل عشق را با من باش همین دیگر هیچ چیز نمی خواهم !   اکبر درویش . تیر

عشق را بر من ببار
شعر کوتاه گویی

عشق را بر من ببار

عشق را بر من ببار   عشق را بر من ببار چتر من خواهد شد واژه های شعر و زیبا خواهم شد چون گل ها

تا دنیا عاشقانه برقصد
شعر کوتاه گویی

تا دنیا عاشقانه برقصد

تا دنیا عاشقانه برقصد   عشق را بر من ببار عریان خواهم شد از کینه ها و خواهم رقصید تا دنیا عاشقانه برقصد   اکبر