اطلاعات تماس
روزهای بی آرامش را باور کنیم
شعر کوتاه گویی

روزهای بی آرامش را باور کنید !

روزهای بی آرامش را باور کنید   یک نفر ، سنگ را پرتاب کرد تا گنجشک پرید بعد ، ما ، سنگ ها را پرتاب

کاش ما را اهلیت کولی گرفتن بود
شعر طنز کوتاه گویی

کاش ما را اهلیت کولی گرفتن بود !

کاش ما را اهلیت کولی گرفتن بود   کولی گرفتن را ، بلد نیستیم کولی دادن را ، چرا کاش ما را اهلیت کولی گرفتن

کشتارگاه آباد خواهد شد
شعر طنز کوتاه گویی

کشتارگاه آباد خواهد شد

کشتارگاه آباد خواهد شد   گوسفند اول پرید گوسفند دوم پرید گوسفند سوم پرید گوسفند صدم پرید گوسفند هزارم پرید چه گوسفندان خوبی کشتارگاه آباد

رای می دهم
شعر کوتاه گویی

رای می دهم

رای می دهم   رای می دهم اما به زنی که چشم هایش آتش عشق را در قلب من شعله ور ساخت !   اکبر

به تو رای می دهم
شعر کوتاه گویی

به تو رای می دهم

به تو رای می دهم   به تو رای می دهم اگر قول بدهی که عشق را با هم همسفره شویم !   اکبر درویش

هر روز هزاران بار
شعر کوتاه گویی

هر روز هزاران بار

هر روز هزاران بار   دست به انتحار می زنیم هر روز هزاران بار آن گاه گرامی می داریم سال هایی را که زجر می

فتوا می دهم که شراب شیراز
شعر کوتاه گویی

فتوا می دهم که شراب شیراز …

فتوا می دهم که شراب شیراز   آیا خدا ، شراب شیراز خورده بود که چشمانت را اینگونه مست آفرید ؟ فتوا می دهم شراب

خود را نفرین می کنم
شعر کوتاه گویی

خود را نفرین می کنم

خود را نفرین می کنم   پیامبری شده ام بی امت که از تنهایی سر بر دیوار نهاده است و خود را نفرین می کند

اکنون میان دو هیچ
شعر کوتاه گویی

اکنون میان دو هیچ

اکنون میان دو هیچ   این شعرها که طعم عصیان دارند اکنون میان دو هیچ است نه هیچ شاید نطفه ی من ، نیچه را

لطفا سینماها را تعطیل کنید
شعر کوتاه گویی

لطفا سینماها را تعطیل کنید !

لطفا سینماها را تعطیل کنید   دولت بورژوا ملت مستمند اشک تمساح لبخند فاتح …   آیا دوباره اکران خواهد شد ؟   لطفا سینماها