اطلاعات تماس
هیهات
شعر

هیهات

هیهات   چهل زخم بر تن چهل صلیب بر دوش چهل شب تاریک چهل روز بی خورشید … و ما هر روز ، شاهد تابوت

غمگنانه
شعر کوتاه گویی

غمگنانه

غمگنانه   همه اندوه است گرگ ها لباس شبانی بر تن کرده اند و گوسفندان بیچاره توهم کشتارگاه را هر روز تجربه می کنند !

کلام شده ام
شعر کوتاه گویی

کلام شده ام

کلام شده ام   نشد نان باشم شکم های گرسنه را کلام شده ام لب های بسته را و این یعنی هر روز مصلوب شدن

ای شعر
شعر کوتاه گویی

ای شعر …

ای شعر   صداترین صدای من باش ای شعر ! دیار من ، همه گوش خواهند شد بلند بخوان باز هم بلندتر سرود آزادی را

به افتخار آزادی
شعر کوتاه گویی

به افتخار آزادی

به افتخار آزادی   به افتخار آزادی گبلاس های مان را بالا ببریم شاید مردم جهان آزادی را باور کنند   اکبر درویش . مرداد

جنگ را دوست ندارم
شعر کوتاه گویی

جنگ را دوست ندارم

جنگ را دوست ندارم   جنگ را دوست ندارم اما آزادی و عدالت را دوست می دارم و دلم می خواهد تمام مردم دنیا با

دیگر مرگ هم حریف من نمی شود !
شعر

دیگر مرگ هم حریف من نمی شود !

دیگر مرگ هم حریف من نمی شود !   از مرگ گذشته ام تا روئینه شده ام …   سال ها , در جسم هایی

قوقولی قوقو روز می آید
شعر

قوقولی قوقو روز می آید

قوقولی قوقو روز می آید     قوقولی قوقو روز می آید به شب نگاه نکن اگر چه طولانی ست اگر چه تاریک و سیاه

خلقت این گونه آغاز شده است
شعر

خلقت این گونه آغاز شده است

خلقت این گونه آغاز شده است     گل , در آغوش نسیم چه بی پروا می رقصد خلقت این گونه آغاز شده است !

اگر بوسه های زیبا نبود !!
شعر

اگر بوسه های زیبا نبود !!

اگر بوسه های زیبا نبود !!   اگر بوسه های زیبا نبود زمین شاید خالی از سکنه شده بود خشک و بی آب و علف