اطلاعات تماس
برچسب: اکبر درویش

خون جوشان
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-30
خون جوشان اورا کشتند آن ها ، که قلب خود را ، به سیاهی فروخته بودند و لقمه ای نان ، ایمان شان را

روزگار غریبی ست نازنین
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-30
روزگار غریبی ست نازنین همصدا با زنده یاد ؛ احمد شاملو روزگار غریبی ست نازنین فصل ها ، به بهار نرسیده خزان می شوند

شیر سنگی
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-28
شیر سنگی ننویسندگی : میدان شیر سنگی در همدان ، روزگاری برای خود ارزش و اعتباری داشت و یکی از آثار باستانی این شهر شناخته

به کدامین گناه !؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-28
به کدامین گناه !؟ دریغا ، سلاخی شد دختری دخترم دخترت و باز تکرار خواهد شد هر روز ، به شکلی به صورتی به

چه سرنوشت نفرت انگیزی !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-28
چه سرنوشت نفرت انگیزی ! از دست نوشته های ؛ در سایه ی ارتداد ؛ صدا زدم : خدا گفتند : خوابیده است گفتم

در استخر بی آب
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-28
در استخر بی آب در استخر بی آب ، شنا کردن …!؟ آه ، آه ، آه ، شنا کردن را ، بلد نبودیم

من تنها سکوت کرده بودم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-28
من تنها سکوت کرده بودم گفت : غوغایی در سکوت نهفته است و من ، تنها سکوت کردم صدای وزغ ها می آمد آب سر

می شود
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-22
می شود می شود !؟ مگر می شود نشود می شود مطمئن باش ایمان داشته باش می شود فقط بلند شو پاشنه هایت را ور

تو همه جهان منی
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-22
تو همه جهان منی آن چنانم که چنان ، آن چنان منی لب باز کن بگو بگو تو زبان منی نیست امیدی به این

عشق تو به من معنا داد
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-06-21
عشق تو به من معنا داد مهربان ! بی تو ، من ، هیچ بودم هیچ بی معنی بی مفهوم خالی تهی پوچ …