اطلاعات تماس
روزهای شوم دلتنگی ست !
شعر کوتاه گویی

روزهای شوم دلتنگی ست !

  روزهای شوم دلتنگی ست !   بود ها را ، بگذر هست ها را بنگر روزهای شوم دلتنگی ست !   اکبر درویش .

به روزهای جهان مشکوکم !!
شعر کوتاه گویی

به روزهای جهان مشکوکم !!

  به روزهای جهان مشکوکم !!   آن که گفت : آری و آن که گفت : نه هر دو ، بر باد رفتند سال

دوست می دارم بچه ها را ...
شعر

دوست می دارم بچه ها را …

دوست می دارم بچه ها را … دوست می دارم بچه ها را چه دختر چه پسر دوست می دارم بچه‌ها را چه سیاه چه

راه را یافتم !؟
شعر

راه را یافتم !؟

راه را یافتم !؟ هی پیپ هورا هورا هورا … راه را یافتم بهترین راه است ؟ نمی دانم بدترین راه است ؟ باز هم

در تو غرق خواهم شد
شعر کوتاه گویی

در تو غرق خواهم شد

  در تو غرق خواهم شد   دریای من از تو اشارتی در تو غرق خواهم شد !   اکبر درویش . تیر ماه سال

بر سر دار !!
شعر

بر سر دار !!

بر سر دار !! حلاج شده ام بر سر دار هر چه بیشتر از عشق می خوانم لب به دوست داشتن می گشایم سنگ ها

تاریکی را باور کن !
شعر کوتاه گویی

تاریکی را باور کن !

  تاریکی را باور کن !   این روزها هم ، روزگاری ست تاریکی را باور کن !   اکبر درویش . تیر ماه سال

دوستت م دارمی
شعر

دوستت می دارم

دوستت می دارم سه طلاقه کن شرع را من و تو ، چقدر به هم آزادیم درخت شوی زمین تو خواهم شد باران شوی دریای

بروم
شعر

بروم …

بروم آیا ، روی دست راه خواهیم رفت روی ابر می خوابیم و زمین را ، به دست باد خواهیم سپرد ؟ درخت ها را

بی مرز باش !
شعر

بی مرز باش !

بی مرز باش ! مرزها را ، بگذار و بگذر بی مرز باش بی محدوده … من از مرزها گذشته ام بی مرز شده ام